ترکه رادیولوژیست میشه به مریض میگه: تو عکستون یک شکستگی تو دنده راست سینتون دیدم، با فتوشاپ درستش کردم
بزرگترین ضد حال میدونی چیه؟کچله بره مو بکاره اسمش برای حج در بیاد
پسر نوح با بدان بنشست الان برو زندگیشو ببین میگن فراری خریده
همه مان یک روز بالاخره بر سر این دوراهی خواهیم ایستاد ... آنجا که همسرمان خواهد گفت : " یا من ، یا فیس بوک ؟!" و چه لحظه ی سختی خواهد بود ، ...لحظه جدایی از فیس بوک
ترکه با دوست دخترش میرن پارک. ترکه میگه : عزیزم اگه این درخت کاج زبون داشت الان به ما چی میگفت؟ دختره میگه: اگه زبون داشت میگفت کره خر من درخت زردآلو هستم نه کاج
هشت بار بگو ساندویچ و برای 8 نفر ارسال کن، شب خواب پیتزا میبینی. نخند! یه نفر کوتاهی کرد شب خواب ماست و خیار دید
محققان اعلام کردند خرابترین زن تاریخ مادر شنگول و منگول است . چون هیچوقت خونه نبوده
رشتیه داشت میمرد به زنش میگه:اگه من بمیرم تو ازدواج میکنی؟ میگه:آره رشتیه میگه:براش میرزاقاسمی هم درست میکنی؟ میگه:دوست نداره
تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو | پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو | |
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز | کز سر صدق میکند شب همه شب دعای تو | |
من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان | قال و مقال عالمی میکشم از برای تو | |
دولت عشق بین که چون از سر فقر و افتخار | گوشه تاج سلطنت میشکند گدای تو | |
خرقه زهد و جام می گر چه نه درخور همند | این همه نقش میزنم از جهت رضای تو | |
شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سر | کاین سر پرهوس شود خاک در سرای تو | |
شاهنشین چشم من تکیه گه خیال توست | جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو | |
خوش چمنیست عارضت خاصه که در بهار حسن | حافظ خوش کلام شد مرغ سخنسرای تو |
تازگی هر چی فال میگیرم خوب میاد برخلاف این 3 سال اخیر
بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالی | خوش باش زان که نبود این هر دو را زوالی | |
در وهم مینگنجد کاندر تصور عقل | آید به هیچ معنی زین خوبتر مثالی | |
شد حظ عمر حاصل گر زان که با تو ما را | هرگز به عمر روزی روزی شود وصالی | |
آن دم که با تو باشم یک سال هست روزی | وان دم که بی تو باشم یک لحظه هست سالی | |
چون من خیال رویت جانا به خواب بینم | کز خواب مینبیند چشمم بجز خیالی | |
رحم آر بر دل من کز مهر روی خوبت | شد شخص ناتوانم باریک چون هلالی | |
حافظ مکن شکایت گر وصل دوست خواهی | زین بیشتر بباید بر هجرت احتمالی |
یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش | میسپارم به تو از چشم حسود چمنش | |
گر چه از کوی وفا گشت به صد مرحله دور | دور باد آفت دور فلک از جان و تنش | |
گر به سرمنزل سلمی رسی ای باد صبا | چشم دارم که سلامی برسانی ز منش | |
به ادب نافه گشایی کن از آن زلف سیاه | جای دلهای عزیز است به هم برمزنش | |
گو دلم حق وفا با خط و خالت دارد | محترم دار در آن طره عنبرشکنش | |
در مقامی که به یاد لب او می نوشند | سفله آن مست که باشد خبر از خویشتنش | |
عرض و مال از در میخانه نشاید اندوخت | هر که این آب خورد رخت به دریا فکنش | |
هر که ترسد ز ملال انده عشقش نه حلال | سر ما و قدمش یا لب ما و دهنش | |
شعر حافظ همه بیت الغزل معرفت است | آفرین بر نفس دلکش و لطف سخنش |